از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نقل شده که فرمود: «اَلْبُکاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ وَ عَلامَةُالْقَبُولِ وَ بابُ الْاِجابَةِ؛ گریه از خوفِ خداى تعالى کلید رحمت و نشانه پذیرش و درب مستجابشدن دعا است.»(13)
همچنین امام صادق علیهالسلام فرمود:
خداى تعالى به موسى علیهالسلام وحى کرد که محبوبترین اعمالى که بندگان من، بهواسطه آنها به من تقرب مىجویند سه چیز است. موسى علیهالسلام عرض کرد:پروردگارا، آن سه خصلت کدامند؟ فرمود: زهدِ در دنیا و پرهیز از گناهان وگریه از خوفِ من. موسى علیهالسلام عرض کرد: پروردگارا! آنکه چنین کند چهپاداشى دارد؟ خداى عزّ و جلّ به او وحى کرد:
اى موسى! امّا پاداش زهد ورزان در دنیا، بهشت است و اما کسانى که ازخوف من بسیار مىگیرند پس در بالاترین مقام بهشتى هستند و هیچ کسنمىتواند با آنان در آن مقام، شریک باشد، و اما آنان که از گناهان پرهیزدارند، پس من اَعمال مردمان را بررسى مىکنم، اما اعمال آنها را بررسىنخواهم نمود. (و آنها را خواهم بخشید).(14)
کسى را که خدا بخشید گریه |
بیاموزید راه دلگشایى |
به جز این، گریه را نفعى دگر هست |
ولى سیرم ز شعر و خودنمایى |
مولانا
نکته دیگر درباره اظهار نیاز و زارى در پیشگاه معشوق، اینکه مقام عاشق ومعشوق، هر کدام اقتضایى دارد، و شأن هر یک باید متناسب با منزلت آنها باشد. ازجمله آنکه چون معشوق در مقام «ناز» مىباشد، عاشق باید همواره در مقام «نیاز»باشد. باید چیزى به درگاه معشوق عرضه کرد که فاقدِ آن باشد و آن را بپذیرد و آن،چیزى جز «نیاز» نمىباشد.
میانِ عاشق و معشوق فرق بسیار است |
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید |
حافظ
وگرنه، ناز کردن پیش معشوق، به تعبیر شمس تبریزى در کتاب مقالات، زیرهبه کرمان بردن است. وى در اینباره مىگوید:
زیره به کرمان برى، چه قیمت و چه نرخ و چه آبروى آرد؟ چون چنینبارگاهى است، اکنون او بىنیاز است تو نیاز ببر، که بىنیاز، نیاز دوست دارد.به واسطه آن نیاز، از میان این حوادث ناگاه بجهى و از خداوند چیزى به توبپیوند که آن عشق است.(15)و(16)
پیشِ بالاى تو میرم چه به صلح و چه به جنگ |
که به هر حال برازنده ناز آمدهاى |
حافظ
«راجِیا لِما لَدَیْکَ ثَوابى»
امید به خدا
ذکرِ این فراز از دعا، در واقع، از شِگردهاى بنده براىِ جلب توجه معبود به خویشاست. یعنى مىخواهد عرض کند: من که با هزار امید به تو روى آوردم و به تو دلخوش نمودم، چگونه مىپسندى، ناامید از در خانهات بر گردم.
بنابراین، «امید به خداوند» خود، از کلیدهاى گشودن در رحمت و اجابت حضرتشبه شمار مىرود. چنانچه در دعاى ابوحمزه ثِمالى چنین آمده است: «وَ اَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجىبِمَوْضِعِ اِجابَةٍ؛ و من مىدانم که دعاىِ آنان را که به تو امید دارند مستجاب مىفرمایى».
همچنین سالار شهیدان حضرت حسین بن على علیهالسلام در دعاى شریف عرفه درمقام امیدوارى به محبوب خویش، اینگونه مناجات مىکند: «کَیْفَ تُخَیِّبُ آمالى وَ هِىَقَدْ وَفَدَتْ اِلَیْکَ؛ چگونه ناامیدم مىفرمایى در حالى که به تو امیدوار شدم».
بارى، ناامیدى از درى که همواره به روى بندگان گشوده است، چه معنایى دارد؟!
بى خودى مىگفت در پیش خداى |
کاى خدا آخر درى بر من گشاى |
«رابعه (17)» آنجا مگر بنشسته بود |
گفت اى غافل کى این در بسته بود؟ |
عطار
نومید مشو جانا کاومید پدید آمد |
امید همه جانها از غیب رسید آمد |
نومید مشو، گرچه مریم بشد از دستت |
کان نور که عیسى را بر چرخ کشید آمد |
نومید مشو اى جان در ظلمتِ این زندان |
کان شاه که یوسف را از حبس خرید آمد |
اى شب به سحر برده در یا رب و یا رب تو |
آن یا رب و یا رب را رحمت بشنید آمد |
مولانا
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |